تقریبا همه چیز آماده است.
کار گردان مثل همیشه حاضر است.
صحنه ء اجرا کاملا برای اجرا محیا شده است.
همه چیز در جای خود قرار دارد.
هوا کاملا مناسب است.
بازیگر!
بازیگر هم که بیشترین مسئولیت را بر عهده دارد تقریبا خود را آماده کرده است.
در این جا تعداد بازیگر کم نیست.
انگار نویسنده خیلی زحمت کشیده وباید برای همه متن انتخاب می کرد.
بازیگران کمی عجیب هستند !
انگار آزادی خاصی دارند،چون زیاد سراغ فیلم نامه نمی روند.
کارگردان کسانی را انتخاب کرده که تقریبا در بعضی موارد توانایی این را داشته باشند که به بازیگران
نحیبی بزنند و آنها را متوجه اعمالشان کنند .
یک تنوع خاص،جدید و عجیب وجود دارد.
کار گردان کاری کرده است که تمامی بازیگران حالت نقش اول را داشته باشند.
و دیگر به بازیگر بستگی دارد که چه قدر خودش را تحویل بگیرد و خود را دست کم نگیردچون
کارگردان یک نوع جو را برای بازیگران انتخاب کرده است.
راستی چون همه یک نوع امکانات را دارند پس اسم همه نیز مشترک است(آدم)
آدم ها خیلی معمولی با هم زندگی میکردند.
(طبق دستور باید به هم کمک می کردند)
یکروز برای یکی از آدمها مشکلی پیش آمد وبه سراغ آدم دیگری رفت و گفت:برای من مشکلی پیش آمده لطفا کمکم کن.
آدم دیگر طبق دستورگفت:من هیچ دریغی از کمک کردن ندارم وبه تو کمک می کنم.
آدم نیازمند خیلی خوشحال شد.
دقیقا در نقطهءدیگری از این صحنه این مشکل برای کسی دیگر نیز پیش آمدو او نیز وقتی دید که خود نمی تواند مشکلش را حل کند
به سراغ دیگری رفت و از او کمک خواست.
اما یک مشکل به وجود آمد که همه منتظر (کاد) گفتن کارگردان شدند.
بازیگر طبق فیلم نامه عمل نکرد.
(قانوناً بازیگر باید در بازی خود به گونه ای رفتار کند که کارگردان راضی باشد و اگر کارگردان راضی نباشد در جا کاد می دهد
و صحنه را دوباره تکرار می کند)
آدم ،به آدم نیازمند کمک نکردو چون او را حریف خود در این بازی می دید نه تنها از مشکل او خوشحال شد بلکه
کاری کرد که مشکل او دو برابر شود.
ولی کارگردان برخلاف توقع همه قطع نکرد و به بازیگر اجازه داد که بتواند در پلانهای بعدی جبران کند.
(حالا این که آیا بازیگر اشتباهش را جبران می کند یا نه در ادامه)
ادامه دارد
التماس دعا